چکیده:
پس از آنکه خلافت امویان با کمک ایرانیان به پایان رسید و منقرض شد از سال 132 هـ. ق خلفای عباسی روی کار آمدند و پایههای حکومت خود را تحکیم کردند. آنان مدعی بودند که بعد از به قدرت رسیدن، امور را به خاندان پیامبر (ص) یعنی ائمه معصومین (ع) زمان خود میسپاریم. امّا وقتی در رأس امور قرار گرفتند دشمنی با آل علی (ع) را آغاز کرده و اقدام به حبس و شکنجه و قتل شیعیان نمودند. آنان با اخذ مالیاتهای گزاف از علویان به آزار آنان میپرداختند. شیعیان هم در پیروی از امامان عصر خود به امر به معروف و نهی از منکر پرداخته و در بعضی مواقع اقدام به اعتراضات و جنبشهایی میکردند که با مقابلهی حاکمان عباسی مواجه میشد. اوضاع سیاسی اجتماعی نابسامانی بهوجود آورده امّا با وجود فشارها و موانع بسیار، افکار و عقاید شیعه با تلاش امامان معصوم و یاران واقعی آنان منتشر میشد. امام کاظم (ع) از جمله امامانی بود که در فضایی آکنده از خفقان و اختناق و سرکوب شیعیان دستوپنجه نرم میکرد. وی با اتخاذ سیاست تقیه و با صبر و بردباری و استقامتی وصفناپذیر به مبارزه خود علیه حاکمان عباسی قدم گذاشت و با بیدار کردن وجدانهای خفته و رسوا نمودن حاکمان عباسی باطن آنان را به توده مردم نشان داد. نوع سیاست عباسیان و عدم توجه آنان به مردم و سبک زندگی عموم و اعتراضات آنان باعث شده بود فاصله طبقاتی فاحشی بهوجود آید و مردم نیز به دلیل وجود این مشکلات از آموزههای دینی دور شده بودند. امام کاظم (ع) با استراتژی هدفمند و زیرکانه و با اتخاذ روش تقیه ظاهری سعی نمود تا شیعه را در مسیری درست هدایت کند و در این راه امام و شیعیانش متحمل رنجها و مشکلات فراوانی شدند. دستگاه خلافت عباسی که امام را زیرک و مصمم در هدایت علویان میدید چارهای جز به شهادت رساندن ایشان ندید.