چکیده:
عباسیان با تشکیل حکومت در سال (132 ه _ ق)، به مدت پنج قرن توانستند در فضای سیاسی و فرهنگی جهان اسلام، یکی از مقتدرترین حکومتهای اسلامی باشند. امویان اندلس هم توانستند با تشکیل حکومت در سال (138 ه _ ق) در اندلس، حکومت اسلامی ایجاد کنند؛ و البته تا قرن نُه هجری بر حکومتهای پس از خود نیز، تأثیرات بسزایی داشتند. از زمان تشکیل حکومت امویان اندلس، مسائل سیاسی و فرهنگی این دو حکومت به هم گره خورده بود. پس از چندی، امویان اندلس توانستند در دوره عبدالرحمن سوم، از لحاظ سیاسی استقلال پیدا کنند و عنوان خلیفه را به خود اختصاص دهند؛ اما از لحاظ فرهنگی همچنان مابین دو حکومت ارتباط بود. در این پژوهش سعی شده است با روش تحلیلی- توصیفی، مناسبات فرهنگی میان امویان اندلس و عباسیان، در شاخصههای فرهنگی هم چون ادبیات، موسیقی، آداب و رسوم و سایر علوم مورد تحلیل و بررسی قرار گیرد؛ و همچنین جایگاه خلفا در این مناسبات فرهنگی روشن شود. این بررسی نشان میدهد، نقش خلفا در این مناسبات فرهنگی بسیار اهمیت دارد؛ به طوریکه حکومت عباسیان و امویان اندلس، بهواسطه خلفا، دانشمندان، فضای آزادفکری توانستند، طلایهدار فرهنگ در شرق و غرب محسوب شوند. باید اشاره داشت، در رابطه فرهنگی مابین عباسیان و امویان اندلس، حکومت اندلس تأثیرات بیشتری را پذیرفت؛ که مهمترین علت آن مرکزیت فرهنگی و علمی بغداد در آن روزگار بود. با این حال در بخشهای مختلف فرهنگی و علمی، مناسبات فرهنگی بین عباسیان و امویان اندلس رایج بود.