چکیده:
تحولات و حوادث اجتماعی مانند قیامها، انقلابها، جنبشها و شورشها محصول عوامل و انگیزههای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و مذهبی است که قیام امام حسین (ع) نیز از این امر مستثنی نیست. بررسی زمینهها و عوامل قیام امام حسین (ع) و چگونگی شکلگیری این قیام در ابعاد مختلف، مهمترین مسئلهی این رساله است که عواملی چون جریان ثقیفهی بنی ساعده، تحولات سیاسی اجتماعی پس از رحلت پیامبر (ص) و عملکرد خلفای سهگانه و امویان، در ایجاد آن مؤثر دانسته شده است. نظریههای مختلفی ازجمله نظریهی تعبد، مدیریت، نزاع حق و باطل، دفاع، انقلاب و اصلاح دربارهی قیام امام حسین (ع) ارائه گردیده که از میان آنها، نظریهی اصلاح به اهداف امام نزدیکتر است. با انحراف از جانشینی پیامبر و اقدامات تبعیضآمیز خلفا بهویژه عثمان و سیطرهی امویان بر امور اسلامی و پیدایش بدعتهای دینی توسط معاویه و یزید، جامعه بهسوی بحران سوق داده شد. خلافت یزید و بیعت خواستن اجباری او از امام حسین (ع)، زمینهی سیاسی قیام امام را فراهم نمود. انحراف جامعهی دینی از سیرهی پیامبر اسلام (ص) که از رهآوردهای سقیفه میباشد به مهجوریت اهلبیت (ع) و بازگشت جامعه به سنتهای جاهلی انجامید؛ در نتیجه با آغاز خلافت یزید، شیعیان و یاران پیامبر (ص) چنین وضعیتی را تحمل نکردند و امام پس از عدم بیعت با یزید، دعوت کوفیان را پذیرفت و در مسیر حرکت بهسوی کوفه، قیام خونین آن حضرت شکل گرفت. عامل امربهمعروف و نهی از منکر نقش اساسی را در این قیام دارا بود. از سوی دیگر میتوان گفت که پیدایش نظام طبقاتی و زنده شدن تعصبات قبیلهای و عملکرد عمر، عثمان و معاویه در تقسیم بیتالمال، جامعه را به دو قطب اقتصادی تبدیل کرده بود؛ و کوفیان و موالی که از حقوق مساوی اقتصادی بیبهره بودند تلاش کردند با قیام علیه امویان و کسب قدرت سیاسی حقوق از دست رفتهی خود را بازیابند و با تمسک به امام حسین (ع) عدالت را برقرار نمایند.
کلیدواژهها:
امام حسین (ع)، عاشورا، یزید، قیام، ثقیفه، کوفیان، تبعیض نژادی، فاصلهی طبقاتی.