چکیده:
تحولات سیاسی و اجتماعی قرنهای چهارم و پنجم همزمان با ضعف سامانیان و استیلای آلبویه و سلجوقیان بر خلافت عباسی در بغداد بود. در ابتدای قرن چهارم، آلبویه شیعهمذهب از ضعف قدرت عباسیان استفاده کردند و با استفاده از ترکیب ملیت و مذهب تشیع توانستند بر بغداد مسلط شوند و خلافت عباسی را عملاً بازیچهای در دست خود قرار دهند. آلبویه مجبور بودند در جهت کسب مشروعیت از خلیفه عباسی تأییدیه بگیرند. آلبویه ایرانی شیعهمذهب بودند، در حالی که سلسله جانشین آنان ترک سنی مذهب بودند. آلبویه بر بخشی از ایران مسلط شدند در حالی که سلجوقیان کل ایران را زیر سلطه در آوردند. سلسله سلجوقیان که جانشین آلبویه شدند طایفهای از ترکمانان بودند که در بخشهای شمالی جیحون زندگی میکردند که پس از گسترش اسلام در ماوراءالنهر مسلمان شدند. در جنگ میان سلجوقیان و غزنویان در منطقه دندانقان در سال (431 ه.ق/945 م)، آنان موفق به شکست غزنویان گردیدند و قدرت را به خود منتقل کردند. سلجوقیان بعد از مسلط شدن بر نیشابور خواهان ارتباط دوستانه با خلیفه عباسی بودند. دو حکومت آلبویه و سلجوقیان با وجود داشتن مذهب متفاوت در ارتباط با خلافت عباسی در بسیاری از جهات دارای اشتراکات فروان بودند. مثل مشروعیت گرفتن از خلیفه عباسی و دو حکومت قصد زیر سلطه قرار دادن خلافت را داشتند. این مسئله بیانگر آن است در این عهد نقش خلافت فراتر از کشمکشهای مذهبی نقش به سزای در مشروعیت بخشیدن به حکومتهای شکل گرفته در ایران و عراق داشت. این دو حکومت از طریق پیوندهای سیاسی سعی در ارتباط دوستانه و زیر سلطه قرار دادن خلافت عباسی داشتند.