چکیده:
امروزه کنکاشهای علمی دانشمندان در عرصههای مختلف همراه با پیدایش جریانها و مکاتب گونهگون فکری، چالشهای فراوان و جدیای را فراروی عالمان دینی تشیع قرار داده است. پیدایش مسائل نو و چالشهای جدید در عرصه تاریخ تفکر و کلام شیعه، وظیفه پاسداران حریم دیانت را دوچندان کرده است، رسالتی که تنها با کوششی معقول و منطقی مبتنی بر اصول اسلامی و میراث کهن آن دستیافتنی است؛ اما بررسی مسائل و معضلات امروزین متکلمان و طبیعتاً پاسخگویی بدانها، نمیتواند بدون توجه به میراث کهن و تراث قدیمی این دانش صورت گیرد؛ چراکه پیشبرد فکر و اندیشه، زمانی به صواب نزدیک است که بر اساس میراث گذشته صورت پذیرد تا از اصول دینی و عقیدتی خویش دور نیفتد و سر از خط انحراف فکری و عقیدتی درنیاورد و حتی اگر امروزه چنین مینماید، با استمداد از بازخوانی همان میراث، کژیهای احتمالی بهراستی بدل گردد. تاریخ شکلگیری کلام امامیه، بزرگان و اندیشمندانِ نخستین این دانش، ارتباط اینان با یکدیگر و اهلبیت (ع) در عصر حضور، مباحث کلامی و روشهای مورداستفاده اینان در فرآیند تکلم و ... ازجمله مباحث مهمی است که سهم بسزایی در به دست دادن تاریخی از تفکر شیعه دارد؛ تاریخی که در یک پارادایم قابل دفاع، میتواند بسیاری از شبهات و مسائل ناظر به فکر و تاریخ شیعه را که امروزه متکلمان با آن درگیر هستند را پاسخ دهد. امروزه این مشکل از سوی برخی مطرح میشود که کلام امامیه نه در محتوا و نه در روش، اصیل نیست و ریشه در آموزههای اصیل اسلام و تشیع ندارد. صورتی تعدیلشده از این فرضیه را میتوان در پروژه برخی دیگر یافت که کلام امامیه را در صورت نیکو و قابلقبول آن، مرهون تلاشهای متفکران معتزلی میدانند و آن را دانشی معرفی میکنند که نهتنها ریشه در باورهای اصیل شیعی ندارد، بلکه بسیار از تفکر آنان متأثر است. تأثیرپذیری کلام شیعه از کلام اعتزال در محتوا و روش فرضیهای است که برخی از پروژههای به انجام رسیده در مغرب زمین و حتی ایران در پی اثبات آن بودهاند. از نگاه آنان عقلگراییِ متکلمانی چون شیخ مفید و سید مرتضی و شاگردان ایشان نیز در همین راستا تفسیر و تأویل شده و متکلمان ماقبل از اینان نیز عمدتاً افرادی تلقی شدهاند که بر پایه نقل به دفاع از دین پرداختهاند و اگر نمودهایی از عقلگرایی در آنها یافت میشود تحت تأثیر معتزلیان رخ نموده است. ابوجعفر مومنالطاق اما شخصیتی است که منابع از وی بهعنوان یکی از نخستین دانشوران و متکلمان شیعی یادکردهاند. وی در عصر صادقین (ع) زندگی میکند و همراه با هشام بن حکم و هشام بن سالم و زرارهبناعین تلاش میکند از مبادی و مبانی فکر شیعه دفاع نماید. نکته قابلملاحظه و دقت اینکه بازخوانی و واکاوی انگارههای اعتقادی و روش و متد کلامی افرادی چون هشامبنحکم یا مومنالطاق و ... خبری غیر از فرضیه سابق را رقم میزند؛ ایدهای که نشان از نحوهای تلاش خردگرا در سایه وحی دارد. روش و منهجی که برخلاف تفکر اعتزال و ریشه در آموزهها و آموزشهای اهلبیت (ع) دارد. بررسی احوال و شخصیت مومنالطاق، بازخوانی جریانها و مکاتب فکری دوره وی و انعکاس افکار و روشهای ساری و جاری اینان در بستر تاریخی موردنظر، تقابل و تعامل ابوجعفر با سردمداران این جریانها و افکار غیر امامی، خود گویای این حقیقت است که کلام امامیه نهتنها در عهد مومنالطاق بلکه از ابتدای پیدایش، اصیل بوده و ریشه در آموزهها و آموزشهای اهلبیت (ع) دارد. متکلمان عصر حضور نیز افرادی هستند که تحت لوای ایشان، هم در محتوا و هم در روش، به نحوی عمل کردهاند که از دیگر جریانهای فکری معاصر خویش قابلتشخیص و جداسازی هستند. در این پروژه تلاش شده نشان داده شود که از بین روشهای کلامی مورداستفاده متکلمان معاصر با مومنالطاق، ابوجعفر از منهجی بهره میبرده است که عقل، در مقام استنباطِ حکمِ اعتقادی، نه بهعنوان منبعی مستقل، بلکه بهعنوان مخاطب وحی و دوشادوش آن به یاری متکلم میآید. کارکرد عقل اما در دیگر مقامات و حوزههای کلامی متکلم در کنار وحی و در عرض آن است. در این نوشته از این متد به روش ترکیبی (ترکیب عقل و وحی) یادشده است. توجه ویژه مومنالطاق به دو منبع عقل و وحی بهعنوان منابع معارف و استفاده از روش ترکیبی در مقام توجیه، استدلال و دفاع، ویژگی کلام مومنالطاق قلمداد میشود. متدی که با استفاده از گزارشهای موجود از مناظرات او و دقت در آثار و عناوین مکتوبات وی، جهتگیریهای او در نقل و انتخاب مباحث و روایات، همراه با تحلیلِ باورهای معاصرانش تا حدودی ما را به روش و محتوای مباحث کلامی او آشنا میکند. ازلحاظ محتوا نیز ویژگی کلام ابوجعفر، توجه خاص به مباحث امامت و فضایل علیبنابیطالب (ع) است؛ گرچه مباحثی از توحید و نبوت هم در اعتقادات او قابل بررسی است.