چکیده:
آدمی که آفریده باریتعالی است، ازجانب خداوند تکریم شده است. کرامتی که از دو بعد قابل بررسی است. یک بعد آن کرامت ذاتی که اشاره به رحمت عام پروردگار دارد و دیگر کرامت اکتسابی است که خداوند بر انسان منت نهاد و زمینه رشد و تعالی را در نهادش به ودیعه گذاشت تا بتواند از آن استفاده کند. انسان بر اساس اینکه دارای بعد طبیعی و بعد الهی است رفتار و عملکردی متفاوت در بین همنوعان خود دارد. گاه رفتاری از بعد طبیعی او نشات میگیرد که نشان از وابستگی به دنیاست و زمانی عملکردی فرا طبیعی دارد، در این حالت دنیا را وسیلهای برای رسیدن به اوج قله کرامت و رفعت میداند. شرط رسیدن به کرامت ملازم ساختن دو نیروی تعقل و تقواست، آدمی با کمک عقل، رذایل را از فضایل تمیز میدهد و با پروای الهی به جایگاه امنی تمسک میجوید که هیچ پرندهای توان پرواز به قلههای بلند و ستیغ آن را نداشته باشد. انسانی که به اوج قله رفعت و کرامت رسیده، میداند عالم محضر خدا و دنیا گذرگاهی برای رسیدن به مقام قرب الهی است. او لغزشهای نفس را موجودی گزنده میبیند که به جان آدمی آسیب میرساند؛ بنابراین از خواستههای خود پروا میدارد و در جهت کسب رضای خداوند، حدود الهی را اجرا میکند. پیامد آن کرامت و امنیتی معنوی است که در بعد اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی تأثیرگذار است. جامعهای که از اقتصاد سالم برخوردار نباشد، ثروت عمومی در دست افرادی خاص به گردش درمیآید و گروهی با فقر دست و پنجه نرم میکنند. در چنین زمانی حاکم جامعه باید به فکر تأمین رفاه عمومی مردم باشد، به گونهای که همگان بتوانند از اموال عمومی بهرهمند گردند. کرامت و امنیت در جامعه وقتی تجلّی مییابد که زمامدار جامعه فردی فرهیخته، عاقل و عادل و به دور از هرگونه هوای نفس باشد و در جهت احقاق حق مردم تلاش نماید و زمینه رشد و تعالی قوای عقل که منتی بزرگ از طرف خداوند به انسان است را فراهم آورد و عدالت اجتماعی را برقرار نماید. در پرتو عدالت، اختلاف مردم به وحدت و الفت تغییر مییابد، امربهمعروف و نهیازمنکر اجرا میگردد. در چنین جامعهای فضایل اخلاقی از جمله صداقت، عفو، گذشت، امانتداری، احسان، الفت و وحدت مشهود است.
کلیدواژهها:کرامت، نفس، امنیت، امنیت فردی، امنیت اجتماعی.