چکیده:
نيمه اوّل قرن دوم هجرى از دورههاى كم نظير تاريخ شكوهمند شيعه است. در اين دوره براى امامان شيعه مجالى فراهم شد تا بتوانند حقايق تابناك و سازنده اسلام ناب را به مردم مسلمان كه دهها سال از سرچشمه زلال و موّاج معارف و آموزههاى دينى دور افتاده بودند، معرفى كنند.
از مشخّصههاى اين مقطع تاريخى، ضعف و افول حكومت استبدادى و اشرافى بنى اميّه و ظهور حكومت بنى عباس بود. بنىعباس با شعارهاى فريبنده دفاع از حقوق ضايع شده اهلبيت عليهمالسلام به ميدان مبارزه با خاندان بنىاميه آمده بودند. و در اين بحبوبه كه جنگ بر سر قدرت استمرار داشت، امامان بزرگوار شيعه فرصت را قدر دانستند و به نشر معارف شيعى پرداختند. امامان باقر و صادق عليهماالسلام در مدينه بر كرسى تدريس و تعليم قرار گرفتند و جانهاى تشنه كه براى فراگيرى معارف دينى پروانه وار دور شمع فروزان آنان گرد آمده بودند را از سرچشمه گواراى آن سيراب كردند.
چهار هزار نفر از دانش طلبان در زمينههاى گوناگون از محضر امام صادق عليهالسلام بهرههاى فراوانى بردند. محدّث فرزانه، حريز بن عبداللّه سجستانى يكى از اين شاگردان است كه در اين نوشتار به معرفى او مىپردازيم.
نام، كنيه و لقب
نامش حريز، كنيهاش ابومحمد1 يا ابوعبداللّه2، لقبش ازدى و منسوب به سجستان و كوفه است.3 تاريخ ولادت او معلوم نيست. پدرش عبداللّه در جرگه عالمان دينى قرار داشت و در ناحيه سيستانِ آن عصر، سمت قضاوت داشته است.4
از ياران امام صادق عليهالسلام
او كه در زمره نخبگان و محدّثان برجسته شيعه است، يكى از ياران حضرت صادق عليهالسلام به شمار مىرود؛ تمامى رجال شناسان شيعه و سنّى بر اين سخن اتفاق دارند.
در كهنترين كتابى كه در شرح حال اصحاب و راويان نگاشته شده و تأليف احمد بن محمد بن خالد برقى (متوفّاى 274 يا 280 ه .ق.) است؛ حريز بن عبداللّه از اصحاب امام صادق عليهالسلام شمرده شده است.5 شيخ طوسى نيز او را از اصحاب امام صادق عليهالسلام دانسته است.6 ابن حجر عسقلانى مىنويسد: «كان مِنَ الرواة عَن جعفرالصّادق».7
در مصنّف معجم البلدان آمده است: «حريز بن عبداللّه كان صاحب ابى عبداللّه جعفر بن محمد الباقر.»8
از منظر امام عليهالسلام
امام صادق عليهالسلام به او اعتماد داشت؛ يكى از روايات بسيار مشهور كه در كتب حديثى شيعه ذكر شده، روايتى است كه بنابرآن، امام صادق عليهالسلام كيفيّت نماز خواندن كامل و صحيح را با تمام واجبات و مستحباتش به يكى از ياران معروف خود، به نام حمّادبن عيسى عملاً ياد داده است. حمّاد مىگويد: روزى امام جعفر صادق عليهالسلام به من فرمود: آيا مىتوانى يك نماز درست و كامل بخوانى؟ عرض كردم: مولايم! من كتاب حريز بن عبداللّه را كه در باب نماز نوشته است، حفظ كردهام. حضرت در پاسخ فرمود: باكى بر تو نيست! بلند شو و نماز بخوان!9
از روايت فوق بر مىآيد كه كتاب حريز بن عبداللّه مورد استفاده اصحاب امامان عليهمالسلام قرار مىگرفت. امام معصوم عليهالسلام نيز عمل حمّاد به اين كتاب را، به اصطلاح دانشمندان فقه، تقرير فرمود و رد نكرد.10
رفع توهّم
كشّى مىگويد: روزى يكى از اصحاب امام صادق عليهالسلام به نام فضل از آن حضرت اجازه خواست كه حريز به خدمت امام مشرّف شود، ولى امام اجازه نداد. او دوباره درخواست كرد. اين بار هم امام نپذيرفت. فضل مىگويد: به امام عرض كردم: چرا او را نپذيرفتيد؟ امام فرمود: چون حريز آشكارا دست به سلاح برد و با خوارج درگيرى پيدا كرد.11
بزرگان شيعه در توجيه اين روايت، سخنهاى متفاوتى گفتهاند.
علامه حلّى مىگويد: اين حديث ابداً باعث مذمّت حريز نمىشود، چون راز و رمز عمل امام بر ما مشخّص نيست.12
بعضى گفتهاند: برخورد امام با حريز، نه با وثاقت او منافات دارد و نه با عدالت او.13
آيةاللّه سيدموسى شبيرى زنجانى، مرجع تقليد، مدرّس حوزه و رجالى بزرگ مىگويد:* «حريز در مبارزهاش عليه خوارج دست به سلاح برد؛ اين كار براى شيعيان خطر داشت. در آن زمان مصلحت نبود كه چنين قدمى برداشته شود، چون شيعه آن چنان نيرومند نبود. حريز نيّت خوبى داشت اما اشتباه كرد. او نمىخواست قيام كند. بنابراين، رفتار امام با او نه تنها با وثاقت او در تعارض نيست، بلكه با عدالت او هم تضاد ندارد.»
نويسنده اين نوشتار نيز بر همين باور است. حريز بن عبداللّه بارها براى تجارت به سجستان ـ سيستان فعلى ـ رفت و با توهين خوارج و نواصب به حضرت اميرالمؤمنين عليهالسلام رو به رو شد. حريز به عنوان يك شيعه غيرتمند و شجاع نمىتوانست اين جفا و ستم آشكار را تحمّل كند. او اين سخن امامان معصوم را شنيده بود:
«الناصب لنا اهل البيت شرّ من اليهود و النصارى... انّه تعالى لم يخلُق خلقاً اَنجَس من الكلب و انّ الناصب لنا اهل البيت لاَنْجَسُ منه؛14 ناسزاگويان به ما اهل بيت، از يهوديان و مسيحيان بدترند... خداوند متعال مخلوقى را نجستر از سگ نيافريده؛ دشمن ما اهلبيت، از سگ نجستر است.»
اين روايات بود كه خون او را به جوش آورد. او بايد براى حفظ جان خود و ديگر شيعيان تقيّه مىكرد. براثر اين اشتباه بود كه او به اتفاق جمعى از يارانش در سيستان به دست همان دشمنان حضرت اميرالمؤمنين عليهالسلام به شهادت رسيد.
شيخ مفيد مىگويد: حريز بن عبداللّه اهل كوفه بود، او از عراق هجرت كرد و به سيستان رفت و در آنجا شهيد شد. او در آنجا به عنوان رهبر گروهى از شيعيان مطرح بود. در همان روزگار ـ قرن دوم هجرى ـ خوارج در سيستان جمعيت زيادى را تشكيل مىدادند. پيروان حريز ناسزاهاى خوارج به ساحت مقدس اميرالمؤمنين عليهالسلام را به حريز خبر دادند و از او درخواست كردند دستور دهد تا هركس را كه مرتكب اين كار زشت بشود، بكشند. حريز اجازه كشتن آنها را صادر كرد. آنها چند بار خوارجى را كه به حضرت على عليهالسلام ناسزا مىگفتند، كشتند. خوارج فكر نمىكردند كه شيعيان اين كار را انجام دهند؛ چون شيعيان در آن روزگار از جمعيت زيادى برخوردار نبودند، لذا گروه «مُرْجِئه» را متّهم به اين قتلها كردند و آنها را كشتند. اين كار استمرار داشت تا اين كه فهميدند كه قاتلان چه گروهى هستند. آنها حريز و يارانش را كه در مسجدى جمع شده بودند، محاصره كردند و مسجد را بر روى آنان خراب كردند و همه آنان را به شهادت رساندند. خداوند آنها رارحمت كند.15
از نگاه بزرگان
شخصيت برجسته و والاى حريز چنان در اوج قرار دارد كه تمام پژوهشگران اسلامى او را عميقاً ستودهاند. از مجموع سخنان آنان به دست مىآيد كه حريز از پيشقراولان علم حديث شيعه است.
شيخ طوسى مىنويسد: حريز بن عبداللّه محدّثى است موثّق، اهل كوفه و ساكن اقليم سيستان.16
كشّى مىنويسد: حريز اهل كوفه است، به سيستان هجرت كرد و در آنجا شهيد شد. خداوند رحمتش كند.17
علاّمه حلّى مىنويسد: ابومحمد ازدى اهل كوفه بود و مسافرتهاى زيادى به سيستان كرد و بدين خاطر به سيستانى معروف شد. تجارت او در زمينه روغن و زيتون بود.18
ابن نديم، (متوفّاى 385 ه .ق.) مىنويسد: يكى از بزرگان شيعه، حريز بن عبداللّه سجستانى است.19
شيخ صدوق (متوفّاى 381 ه .ق.) در مقدمه كتاب ارزشمندش مىنويسد: آنچه از روايات در اين كتاب مىآورم، خودم به آنها فتوا مىدهم و حكم مىكنم به درست بودن آنها و بر اين باورم كه اين روايات بين من و خدا حجّت هستند. اين روايات را از كتابهاى معتبر استخراج كردهام، كتابهايى كه مرجع عالمان شيعه است.
اولين كتابى كه صدوق به عنوان مأخذ كتاب خويش نام مىبرد، كتاب حريز بن عبداللّه سجستانى است.20
ابن حجر عسقلانى (متوفّاى 825 ه .ق.) از كتاب مؤتلف و مختلف، نوشته دار قطنى (متوفّاى 385 ه .ق.) از دانشمندان معروف اهل سنت21 نقل مىكند كه او درباره حريز بن عبداللّه گفته است: «كان من شيوخ الشيعه و كان من الرواة عن جعفر الصادق عليهالسلام »22
علامه مجلسى مىنويسد: حريز يكى از بزرگان اصحاب شيعه است. همه عالمان و فقيهان شيعه روايات او را صحيح مىدانند.23
محدّث بزرگ، ميرزا حسين نورى مىنويسد: حريز از بزرگترين روايتگران شيعه است. او محدّثى است صد در صد مورد اطمينان و بدون هيچ گونه شائبه مذمّت و بدى نسبت به او.24
حريز و ابوحنيفه
على بن حسن بن رباط مىگويد: حريز به من گفت: روزى نزد ابوحنيفه ـ پيشواى مذهب حنفى ـ رفتم. او آن قدر پيش خود كتاب نهاده بود كه نزديك بود بين من و او فاصله افتد. رو به من كرد و گفت: اين كتابها را كه مىبينى، همه در باب طلاق است ولى شما! بعد دستهايش را به صورتش كشيد؛ كنايه از اين كه شما، پيروان مذهب شيعه، كتاب زيادى نداريد. حريز مىگويد: به او گفتم: تمام اين كتابها كه تو مىگويى، در يك آيه جمع است. گفت: كدام آيه؟ گفتم: آيه «يا ايها النّبى اذا طلّقتم النّساء فطلّقوهُنّ لعدّتهنّ و احصُوا العدّة...»25
سپس از من پرسيد: چه مىگويى در مورد حكم شترى كه از دريا صيد شود؟ من گفتم: روايت خاصّى در اين زمينه نداريم ولى روايت عامّى داريم كه «هرچه از دريا صيد شود، اگر داراى فلس باشد، ما او را مىخوريم و الاّ نه.»26 حكم مسئلهاى را كه پرسش كردى، از اين روايت به دست مىآوريم.27
استادان
بيشتر رواياتى كه از اين محدّث توانا نقل شده و در منابع حديثى شيعه آمده است، بدون واسطه از امام معصوم عليهالسلام است. بر اين اساس، استادان چندانى براى او در حديث نام برده نشده است. حريز فقط از دو تن از نامورترين و موجّهترين روايتگران مكتب اهلبيت عليهمالسلام ؛ زراره بن اعين و محمد بن مسلم حديث نقل كرده است.28
شاگردان
حريز بن عبداللّه سالها از محضر امام صادق عليهالسلام و احياناً امام باقر عليهالسلام بهرههاى فراوانى برد و ذخيره ارزشمندى از سخنان گهربار ائمه را در كتابهاى خويش گردآورى كرد و آنها را همانند ميراث گرانبها براى شاگردان فراوان خود به ارث نهاد.
تعداد شاگردانش از 50 نفر تجاوز مىكند.29 در اينجا به ذكر نام گروهى از آنان كه از بزرگان رجال شيعه هستند، بسنده مىشود:
1. حمّاد بن عيسى.
2. عبداللّه بن مشكان.
3. عبداللّه بن نصيره.
4. فضيل بن يسار.
5. قاسم بن محمد جوهرى.
6. يونس بن عبدالرحمن.
كشّى مىنويسد: يونس بن عبدالرحمن از حريز دانش فراوانى را روايت مىكند.30
7. صفوان بن يحيى.
8. ايوب بن نوح.
9. عبداللّه بن بحر.
10. عبداللّه بن يحيى.31
ميراث فرهنگى
بهترين و زيباترين ميراث انسان، كتابهاى مفيد و ارزندهاى است كه از او يادگار مىماند و در طى قرنها، انسانهاى دانش پژوه از آنها بهره مىبرند. حريز بن عبداللّه كه در حوزه روايت، منزلت بلندى داشت و از درياى معارف امامان معصوم عليهمالسلام استفاده شايانى برده بود، كتابهاى ارزندهاى تأليف كرد.
ابن نديم مىگويد: كتابهاى اين فقيه شيعه عبارت است از:
كتاب الزكاة، كتاب الصلوة، كتاب الصيام و كتاب النوادر.32
شيخ طوسى مىگويد: كتابهاى او عبارت است از: كتاب الصلوة، كتاب الزكاة، كتاب الصوم و كتاب النوادر كه همه آنها از اصول معتبر شمرده مىشوند.33
نجاشى مىنويسد: او دو كتاب صلوة دارد؛ يكى بزرگ و ديگرى لطيفتر (كوچكتر) از او. وى كتابى به نام نوادر هم دارد.34
كتاب صلوة او از شهرت به سزايى برخوردار و در ميان ياران امامان عليهمالسلام زبانزد بوده، به اندازهاى كه شخصى همانند حمّاد بن عيسى تمام آن را حفظ كرده بود.35
مرحوم آيةاللّه خويى مىنويسد: در كتابهاى حديثى شيعه، 1320 روايت از حريز بن عبداللّه نقل شده است.36
هديه ياران
اكنون چند روايت را كه حريز نقل كرده است تقديم دوستان معارف اهل بيت عليهمالسلام مىنماييم:
رهبرى معصوم
امام باقر عليهالسلام فرمود: «قُلّه شكوهمند و كليد ايمان، و اصل همه چيز و خشنودى پروردگار عالم بعد از معرفت او، اطاعت كردن از امام است. اگر كسى تمام شبها نماز بخواند و روزها را روزه بدارد و آنچه دارد، را صدقه دهد و خانه خدا را بارها زيارت كند اما ولايت ولىّ خدا را نشناسد، تا او را پيروى كند و تمام اعمال خويش را به رهبرى او انجام دهد، خداوند به او هيچ ثوابى عطا نخواهد كرد و از مؤمنان واقعى هم نخواهد بود.»37
خنده زياد
امام صادق عليهالسلام فرمود: «كَثرةُ الضحك تميتُ القلب و كثرة الضحك تميت الدين كما يميت الماء المِلحْ38؛ زياد خنده كردن، جان را مىميراند و افراط در خنده، دين را ذوب و نابود مىكند چنانچه آب، نمك را ذوب مىكند.»
جبر و اختيار
امام صادق عليهالسلام فرمود: «مردم در مسئله جبر و اختيار بر سه گروه تقسيم مىشوند: گروهى مىپندارند كه خداوند، مردم را بر انجام گناهان مجبور كرده است. اين چنين اشخاصى بر خدا ستم روا داشتهاند و آنها از زمره كافرانند. جمعى ديگر تصور مىكنند كه خداوند تمام كارها را به بندگانش واگذاشته است و خدا تأثيرى در رفتار آنها ندارد. آنها هم خداوند را در تدبير جهان ضعيف شمردهاند. چنين افرادى كافرند. گروه سوم بر اين باورند كه خدا، مردم را به يك سلسله امورى كه طاقت و توان آن را دارند، تكليف كرده است و برآنچه توان ندارند، تكليفى ننهاده است. آنها اگر كار پسنديدهاى را انجام دهند، خداى را ستايش مىكنند و اگر گناهى انجام دهند، به درگاه خدا استغفار مىكنند. چنين گروهى مسلمانانى هستند كه از بلوغ فكرى برخوردارند.»39
شهادت
در نيمه قرن دوم هجرى كه خوارج در سيستان حضور فعّال داشتند، حريز بن عبداللّه به عنوان يك شيعه انقلابى در آنجا قيام كرد و در راه دفاع از اميرالمؤمنين على عليهالسلام شربت شهادت نوشيد.
نجاشى مىگويد: حريز بن عبداللّه در زمان امام صادق عليهالسلام در سيستان به شهادت رسيد.40 تاريخ شهادت و محلّ دفن او روشن نيست.
عاش سعيداً و مات شهيداً
راهش پررهرو باد!
1. رجال شيخ طوسى، ص 71؛ رجال نجاشى، ص 105 و خلاصةالرجال، علامه حلّى، ص63.
2. رجال كشى، ج 2، ص 681 و لسان الميزان، ابن حجر عسقلانى، ج 2، ص 186.
3. اعيان الشيعه، ج 4، ص 618؛ قاموس الرجال، ج 3، ص 160 و فهرست ابن نديم، ص 308.
4. لسان الميزان، ج2، ص186 و لغتنامه دهخدا، ص698.
5. معجم رجال الحديث، خويى، ج 4، ص 249؛ رجال شيخ طوسى، ص 71؛ لسان الميزان، ج 2، ص 186؛ معجم البلدان، ج 3، ص 190 و تنقيح المقال، ممقانى، ج 1، ص 261.
6. رجال شيخ طوسى، ص 181.
7. لسان الميزان، ج 2، ص 186.
8. معجم البلدان، ج 3، ص 190.
9. من لايحضره الفقه، ج 1، ص 196.
10. قاموس الرجال، ج 3، ص 161 و تنقيح المقال، ج 1، ص 262.
11. رجال كشى، ج 2، ص 681؛ معجم الرجال الحديث، ج 4، ص 250 و رجال نجاشى، ص 105.
12. خلاصة الرجال، ص 73.
13. معجم الرجال الحديث، ج 4، ص 250.
* در گفت و گو با مؤلف.
14. مصباح الفقاهه، ج 1، ص 324.
15. اختصاص، شيخ مفيد، ص 207.
16. فهرست، شيخ طوسى، ص 62.
17. رجال كشّى، ج 2، ص 681.
18. خلاصة الرجال، ص 63.
19. فهرست، ابن نديم، ص 277.
20. من لايحضره الفقيه، ج 1، ص 3.
21. الكنى والالقاب، ج 2، ص 226 و ريحانةالادب، ج 2، ص 204.
22. لسان الميزان، ج2، ص186 و اعيان الشيعه، ج 4، ص 618.
23. تنقيح المقال، ج 2، ص 262.
24. اعيان الشيعه، ج 4، ص 618.
25. رجال كشّى، ج 2، ص 681.
26. طلاق/ 1.
27. رجال كشّى، ج 2، ص 681.
28. اعيان الشيعه، ج 4، ص 617.
29 و 30. جامع الروات، ج 1، ص 184؛ تنقيح المقال، ج 1، ص 263؛ معجم الرجال الحديث، ج 4، ص252 و توحيد صدوق، ص 144.
31. همان و امالى مفيد، ص 68.
32. فهرست، ابن نديم، ص 277.
33. فهرست، شيخ طوسى، ص 63.
34. رجال نجاشى، ص 105.
35. من لايحضره الفقيه، ج ؟، ص 3 و 196.
36. معجم الرجال الحديث، ج 4، ص 254.
37. تفسير عياشى، ج 1، ص 259وامالىمفيد،ص68.
38. اصول كافى، ج 2، ص 666.
39. توحيد، ص 360.
40. رجال نجاشى،ص105ورجالكشّى،ج2،ص682.
الگوی غیرت دینی (حریز بن عبدالله سجستانی)
- نویسنده مقاله: ابوالحسن ربانی سبزواری
- منتشر شده در: فرهنگ کوثر
- رتبه مقاله: نامشخص
- سال،شماره: بهار 1382، شماره 53، (7 صفحه - از 123 تا 129)
- نوشته شده توسط ابوالحسن ربانی سبزواری
- دسته: مقالات