چکیده:
به نظر میرسد در طول سیزده قرن اسلوب غالب بر تفسیر، تفسیر ترتیبی بوده است و مفسران تا قرن چهاردهم به تفسیر موضوعی که اسلوب دیگری در تفسیر است، عنایت کمتری داشتهاند. این در حالی است که تفسیر موضوعی ممکن است از نظر اصطلاح، اصطلاحی نوظهور باشد ولی اصل آن از زمان نزول قرآن و همراه تفسیر ترتیبی وجود داشته است. این مطلب از روایات و بیانات پیامبر (ص) و ائمه معصومین (ع) که منشأ علم تفسیر هستند و بیانات ایشان بهعنوان مرجعیت علمی و محک داوری مورد توجه است، قابل اثبات است. در تفسیر موضوعی علاوه بر روش قرآن به قرآن میتوان از سایر روشهای تفسیری از جمله روش تفسیر روایی، عقلی، علمی و غیره نیز کمک جست. بهعلاوه تفسیر موضوعی گرچه دارای همگونی صوری با تفسیر قرآن به قرآن است ولی به دلیل اینکه هرکدام دارای اهداف متمایزی هستند نمیتوان آنها را با هم یکی دانست. همچنین باید گفت گرچه شیوهی تفسیر موضوعی دارای موافقان و مخالفانی است؛ ولی با این وجود بررسی روایات و بیانات اهلبیت (ع) نشان میدهد که این شیوهی تفسیر مورد تأیید ایشان است. این روایات به چند دسته تقسیم میشود که عبارت است از روایات دلالت کننده به جایگاه قرآن؛ روایات ارائه کننده تفسیر موضوعی؛ روایات ناظر به تقسیمبندی معارف قرآن. بهعلاوه ائمه معصومین (ع) در زمینهی بیان معارف گوناگون اخلاقی، اعتقادی و فقهی و غیره و در قالبهای متنوعی چون نامه، خطبه، مناظره و ادعیه شیوه گردآوری آیات مربوط به یک موضوع و جمعبندی و سپس استفاده از آن را آموختهاند. همچنین تدوین آثاری در موضوع آیات الاحکام و آیات نازله در شان اهلبیت (ع) توسط شاگردان و اصحاب ایشان و تألیف کتابهایی چون تنزیه الانبیاء، در عصر معصومین (ع) و دورهی نزدیک به عصر ایشان میتواند گویای این مطلب باشد که تفسیر موضوعی در مکتب تفسیری و سیرهی اهلبیت (ع) دارای پیشینه قابل توجهی است. اقسام تفسیر موضوعی عبارتند از (ع) 1- تفسیر موضوعی با رویکرد فهم ارتباط معنایی آیات بر مبنای نظریه وحدت هدف در سورهها؛ 2- تفسیر موضوعی واژگانی؛ 3- تفسیر موضوعی با رویکرد فهم ارتباط معنایی آیات بر مبنای وحدت لفظ و وحدت مفهوم؛ به نظر میرسد جوانههای این اقسام، گاه بهطور مستقیم و گاه غیر مستقیم در بیانات ائمه معصومین (ع) قابل مشاهده است.
کلیدواژهها:تفسیر قرآن، تفسیر موضوعی، اهلبیت (ع).