w w w . a h l e b a i t p e d i a .com
دانشنامه اهل بیت
حدیث
نویسنده مقاله: احمد محيطى اردكانى
منتشر شده در: مجله فرهنگ كوثر
رتبه مقاله: نامشخص
سال،شماره: اسفند 1378، شماره 36 و 37

کلمات کليدي:
تجارت، امام صادق (ع)، اسلام، فروش، خدا

تجارت در نگاه شریعت

تجارت یکی از راههای کسب درآمد است که در آیات و روایات زیادی به آن سفارش شده است.

(فاذا قضیت الصلوه فانتشروا فی الارض وابتغوا من فضل الله واذکرواالله کثیرا لعلکم تفلحون

وقتی نماز جمعه برگزار شد، در زمین منتشر شوید و در طلب روزی به داد و ستد بپردازید و خدا را بسیار یادکنید. امید است رستگار شوید.

(... واخرون یضربون فی الارض یبتغون من فضل الله

... و برخی برای تجارت سفر می کنند(و)از کرم خدا روزی می طلبند.

عبدالله بن مسعود می گوید: پیامبرگرامی اسلام(ص)فرمود: «هیچ کس نیست که برای تجارت طعامی را از شهری به شهر دیگر از شهرهای مسلمین ببرد و آن را به قیمت خودش بفروشد، مگر این که جایگاهش نزد خداوند چون مقام شهید خواهد بود.» سپس این آیه را تلاوت کرد: (و اخرون یضربون فی الارض یبتغون من فضل الله...

امام صادق(ع)می فرماید: نه دهم درآمد، در تجارت است.

امیرالمومنین(ع)می فرماید: تجارت کنید، چون تجارت باعث می شوداز آنچه در دست مردم است، بی نیاز گردید.

ابی عماره بن طیار می گوید: به امام صادق(ع)عرض کردم: ورشکست شدم; تمام سرمایه ام را از کف داده ام و اهل وعیال بسیار دارم.

امام صادق(ع)فرمود: برو مغازه ات را باز کن، بساط بگستر،ترازو بگذار و در انتظار روزی پروردگارت باش.

رفتم، مغازه را بازکردم، بساط گسترانیدم و ترازو گذاشتم. مغازه داران همسایه ام از این که هیچ کالایی درمغازه ندارم، متعجب شدند. در این هنگام، مردی آمد و گفت: پیراهنی برایم خریداری کن.

پیراهنی برایش خریدم و پول آن را گرفتم. سپس مرد دیگری مراجعه کرد و...

آنگاه شخص دیگری آمد و گفت: اباعماره! دو عدل کتان دارم. آیاآن را از من می خری تا یکسال دیگر پول آن را بپردازی؟

گفتم: آری، بیاور.

کتانها را آورد و نسیه از او خریدم.

پس از آنکه اورفت، یکی از بازاریان آمد و گفت: اباعماره! اینها چیست؟

گفتم: کتان است.

گفت: نصف آن را نقد می خرم.

پذیرفتم و پول آن را دریافت کردم. آن پول و بقیه کتانها تایکسال نزد من بود. از آن پول لباسهایی خریدم و فروختم تا این که دوباره یکی از تجار معروف شدم.

در اهمیت تجارت همین بس که امام صادق(ع)نیز برای تجارت سرمایه گذاری می کرد. محمد فرزند غدافر از پدرش این گونه نقل می کند:

امام صادق(ع)1700 دینار به من داد و فرمود: با این پول برای من تجارت کن; من رغبتی به سود آن ندارم. هرچند سود معاملات دوست داشتنی است، ولی می خواهم خداوند متعال مرا در حال کسب ببیند.

پس ازمدتی، به حضرت عرض کردم: برای شما تجارت کردم و صددینارسود به دست آوردم.

حضرت بسیار خوشحال شد و فرمود: برسرمایه ام بیفزای.

این مال نزد پدرم بود تا از دنیا رفت. امام صادق(ع)برایم نوشت: خداوند از ما و شما بگذرد. 1800 دینار از مال من نزدپدرت بود، اکنون آن را به عمربن یزید بده.

دفتر حساب پدرم را نگاه کردم، درآنجا نوشته بود: از مال ابوموسی(امام صادق(ع)) 1700 دینار نزد من است تا با آن تجارت کنم. با تجارتی که انجام دادم صد دینار سود به دست آمد. عبدالله بن سنان و عمربن یزید از این امر آگاهند.

تجارت و رشد عقل اجتماعی

امام صادق(ع)چنان به تجارت اهمیت می داد که ترک آن را موجب نقصان عقل می دانست و می فرمود: خرید و فروش را ترک نگویید; زیراترک آن از بین برنده عقل است.

آن حضرت همچنین فرمود: تجارت موجب رشد و شکوفایی عقل می گردد.

امام صادق(ع)ثروتمندان بی نیاز از تجارت را نیز بدین امرسفارش می کرد. معاذ عبا فروش می گوید: امام صادق(ع)به من فرمود: معاذ! چرا تجارت را ترک کرده ای؟ آیا ناتوان شده ای یا بدان بی رغبتی؟

گفتم: نه ناتوانم و نه بی رغبت.

امام فرمود: پس چرا تجارت را رها کرده ای؟!

گفتم: در این زمان که قتل ولید اتفاق افتاده، منتظر دستورشمایم. من ثروت بسیار دارم. به اندازه ای که فکر نمی کنم تازنده ام بتوانم همه آنها را مصرف کنم.

امام فرمود: تجارت رارهانکن; زیرا عقل را ازبین می برد. برای اهل و عیالت تلاش کن و از این که آنها برایت بکوشند، برحذر باش.

از این احادیث درمی یابیم، تجارت فقط برای افزایش ثروت نیست بلکه وسیله ای برای رسیدن مردم وجامعه به نیازهایشان است;درسایه این کار عقل اجتماعی مردم شکوفا می شود و افکار واهی وآسایش طلبی از آنها دور می شود.

بخور تاتوانی به بازوی خویش که سعیت بود در ترازوی خویش چومردان، ببر رنج و راحت رسان مخنث خورد دسترنج کسان خدا را برآن بنده بخشایش است که خلق ازوجودش در آسایش است.

دادوستد پیامبر اکرم(ص)

اسباط بن سالم می گوید: امام صادق(ع)از احوال معاذ کرباس فروش پرسید. گفته شد: او تجارت را رها کرده است. حضرت دو بار فرمود: «رفتاری شیطانی انجام داده است; زیرا هر که دادو ستد راترک گوید، دوسوم بینش اجتماعی اش را از دست داده است. آیا نمی داندرسول خدا(ص)هنگامی که کاروانی از شتران شام رسید، از آنان جنس خرید، با آن دادوستد کرد، سود برد و قرض خود را پرداخت؟»

سفارش امیرمومنان(ع)به حمایت بازرگانان

امیرمومنان علی ابن ابی طالب(ع)در فرمان خود به مالک اشترمی فرماید: درباره بازرگانان و صاحبان صنایع توصیه می کنم که باآنان به خوبی رفتار کنی، چه گروهی که سرمایه شان را در شهر ودیار خود و چه آنها که در خارج از محل زندگیشان به تجارت و رفت و آمد می پردازند; زیرا آنها آنچه مردم نیازمندند، از نقاط دوردست فراهم می آورند.

بازرگانان از این جهت که خدمات مفیدی انجام می دهند ونیازمندیهای مردم را از نقاط دور دست فراهم می آورند، در اسلام محترمی و مورد حمایتند.

البته برخی از مبادلات، هدفی سود جویانه دارد; برای مثال درتجارت سرمایه داری گاه انتقال مالکیت به دفعات در خصوص یک کالاانجام می شود، بدون این که واسطه ها کار تولیدی و یاخدماتی درباره کالا انجام دهند. اسلام این نوع سودجویی ها را محکوم می کند; زیرا با شرایط تجارت در اسلام منافات دارد. ابوحمزه می گوید:

«سالته عن الرجل یتقبل العمل فلا یعمل فیه و یدفعه الی اخریربح فیه قال: لا»

از امام محمدباقر(ع)پرسیدم: مردی کاری را می پذیرد و بدون آنکه روی آن کاری انجام دهد باسود به دیگری می فروشد; چه حکمی دارد؟

حضرت فرمودند: چنین نشود.

سفارشهای اسلام درباره تجارت

برای اینکه دادوستد روندی اسلامی و شایسته داشته باشد، بایدبه دستورها و احکام دین به خوبی عمل شود و از سیره و روش پیامبرگرامی اسلام(ص) وائمه معصومین: پیروی(ص)گردد.

سفارشهای اسلام درباره تجارت چنین است:

اول آگاهی، سپس عمل

در اسلام تجارت نیز مثل اعمال دیگر به پنج نوع تقسیم می شود:

1- واجب; مانند تجارتی که شخص برای تامین مخارج خودوخانواده اش انجام می دهد. یا دادو ستدی که ترک آن، خطر اقتصادی برای مسلمانان پدید می آورد.

2- مستحب; مانند تجارتی که برای جامعه مفید است.

3- مکروه; مانند صرافی، کفن فروشی و ذبح حیوانات در صورتی که شغل دائم باشد.

4- مباح; مانند معاملاتی که نه موجب زیان فرد یا جامعه است، نه مورد احتیاج آنها.

5- حرام; مانند خرید و فروش مواد مخدر، مشروبات الکلی، ربا،نوارهای موسیقی مستهجن و آنچه موجب ضعف یا سقوط اسلام ومسلمانان شود.

انسان برای این که دربخش ممنوع تجارت قدم نگذارد و از بخش واجب و مستحب غافل نگردد، باید دستورهای اسلام دراین باره را به خوبی بداند.

اصبغ بن نباته می گوید: بارها از امیرمومنان علی(ع)شنیدم که می فرمود: «اول آگاهی، سپس تجارت.»

حضرت این جمله را سه مرتبه تکرار می کرد: «یامعشرالتجار،الفقه ثم المتجر» ; به خداسوگند، رسوخ ربا در این امت از حرکت مورچه ای برسنگ صاف بی صداتر است. تاجر فاجر است و فاجر درآتش است، مگر تاجری که حق بگیرد و حق بپردازد.

جواز کسب

در زمان پیامبراکرم(ص)، حضرت به کسی که می خواست داد و ستدشروع کند، سفارشهایی می کرد و درباره آن از وی تعهد می گرفت.

عبدالله بن قاسم جعفری چنین نقل کرده است:

پیامبرخدا(ص)به حکیم بن حزام اجازه تجارت نداد تااین که ازاو چنین تعهدگرفت:

1- معامله کسی که از خرید جنس منصرف شود را فسخ کند.

2- کسی را که نتواند بدهی اش را بپردازد، مهلت دهد.

3- حق خود را کامل یا کمتر از آن بگیرد. (بیش از حقش دریافت نکند.

امام صادق(ع)می فرماید: پیامبراکرم(ص)فرمود: کسی که خرید وفروش می کند، باید از پنج خصلت دوری کند و گرنه، خرید و فروش نکند: ربا، قسم، مخفی نگهداشتن عیب کالا، عیب گرفتن ازکالا هنگام خرید و تعریف کردن هنگام فروش.

امام صادق(ع)همچنین می فرماید: امیرمومنان(ع)فرمود: کسی که دستورهای اسلام درباره تجارت را نمی داند، اگر به کسب و تجارت بپردازد، به گونه ای در ربا غوطه ور می شود که خروج از آن بسیارمشکل است. هرگز کسی برای کسب در بازار ننشیند مگر اینکه عقل خرید و فروش داشته باشد.

زود و منظم به بازار رفتن

در روایات آمده است انسان نباید زودتر از همه وارد بازار شودو دیرتر از همه از آن خارج گردد; ولی دیر به بازار رفتن نیزمورد نکوهش اسلام است.

معلی بن خنیس می گوید: در حالی که دیر به بازار می رفتم،امام صادق(ع)مرا دید و فرمود: زود به بازار رو که موجب عزت تو است.

در روایتی دیگر امام صادق(ع)به خالد بن نجیع می فرماید: سلام مرا به اصحابتان برسانید و به ایشان بگویید جعفر بن محمد به شما سلام می رساند و می گوید: برشماباد تقوای الهی و آنچه باعث می شود شما به آنچه نزد خدا است، ست یابید; به خدا سوگند، امرنمی کنم به شما مگر آنچه را که خودمان را به آن امر می کنیم.

برشماباد به کوشش و جدیت. وقتی نماز صبح گزاردید، زود برای کسب روزی حرکت کنید و حلال بخواهید. خداوند شما را کمک می کند و روزی می دهد.

ولی سفارش شده بین طلوع فجر و طلوع خورشید تجارت نکنید.

پیامبر خدا(ص) ازتجارت بین طلوع فجر تا طلوع خورشید، نهی کرد.

البته خوابیدن در این موقع نیز نکوهش شده است. این هنگام،بهترین فرصت برای تلاوت قرآن و کسب فضایل و معارف است که بایدمغتنم شمرده شود. بسیاری از صالحان این زمان را غنیمت شمرده،در مغازه های خویش به تلاوت قرآن می پرداختند.

دعا و داد و ستد

اگر کسی دست از کار بشوید و شب و روز به دعا و عبادت و نمازو روزه پردازد، از مسیرحق خارج گردیده، خداوند متعال روزی اش راتضمین نکرده است.

علی بن عبدالعزیز می گوید: امام صادق(ع)فرمود: عمربن مسلم چه می کند؟

گفتم: فدایت گردم، از تجارت روی گردانده و مشغول عبادت شده است.

حضرت فرمود: وای براو، آیا می داند کسی که پی کسب نرود، دعایش مستجاب نمی شود؟

در سوره طلاق چنین می خوانیم:

(من یتق الله یجعل له مخرجا و یرزقه من حیث لا یحتسب کسی که تقوای الهی پیشه کند، خداوند متعال برایش راه نجات قرار می دهد و از جایی که گمان ندارد روزی اش می دهد.

گروهی از اصحاب پیامبر(ص)، پس از نزول این آیه، درهای خانه هایشان را به روی خود بستند، مشغول عبادت شدند و گفتند:

همین کلام خداوند برای ما کافی است.

وقتی پیامبر اکرم(ص)آگاه شد، به آنها فرمود: چرا چنین می کنید؟

گفتند: خداوند روزی ما را تضمین کرده، ما به عبادت وی روی آورده ایم.

پیامبراکرم(ص)فرمود: هرکه چنین کند، خدا دعایش را اجابت نمی کند. باید در پی کسب باشید.

دعا هرگز جای کسب را نمی گیرد; ولی سفارش شده هنگام داد و ستدبسیار خدا را یاد کنید. امام صادق(ع)بازاریان را به ذکر خداسفارش می کند و می فرماید: کسی که در بازارها به یاد خدا باشد،به تعداد افراد آن بازار گناهانش آمرزیده می شود.

دعاهای گوناگونی رسیده که اگر هنگام داد و ستد خوانده شود،برکات بسیار دارد. امام صادق(ع)می فرماید: هنگامی که خواستیدچیزی بخرید، این دعا را بخوانید:

«یا حی یا قیوم، یا دائم، یا رووف، یارحیم، اسالک بعزتک وقدرتک و ما احاط به علمک ان تقسم لی من التجاره الیوم اعظمهارزقا و اوسعها فضلا و خیرها عاقبه فانه لاخیر فیما لاعاقبه له.»

پیرایه های تجارت و داد و ستد

هرقدر ارزش مادی تجارت زیاد باشد، تا وقتی اهداف معنوی اش مورد توجه نباشد و به اجتماع و اخلاق و مصالح عموم زیان رساند،از نظر اسلام بی ارزش است. بدین سبب، تحصیل مال از راه ربا،احتکار، غش در معامله، کم فروشی، بی انصافی، دروغ و امثال آن که موجب رکود چرخهای اقتصادی است. در اسلام ممنوع است.

خرید و فروش مشروبات الکلی، آلات قمار و انگور برای تهیه شراب در اسلام جایز نیست; زیرا به مصالح و اخلاق عمومی زیان می رساند.

بعضی از راههای ممنوع کسب در آمد به اختصار عبارت است از:

1- ربا

یکی از راههای نامشروع کسب در آمد، رباخواری است که در آیات و روایات بسیار مورد نکوهش قرار گرفته، از گناهان بزرگ شمرده شده است. خداوند متعال می فرماید:

(... فان لم تفعلوا فاذنوا بحرب من الله و رسوله...)...پس اگر این عمل(ربا) را ترک نکنید،(معنایش)اعلام جنگ با خدا و رسول او است... امام صادق(ع)در تفسیر این آیه فرمود:

رباخوار، بعد از آنکه حجت و آیات الهی بر او تمام شد و معلوم گردید او رباخوار است، بار اول باید ادب شود; اگر تکرار کرد، دوباره باید تایب گردد و برای بار سوم باید کشته شود.

به امام صادق(ع)اطلاع دادند: مردی رباخوار است. حضرت فرمود:

اگر خداوند به من قدرت می داد(و حکومتی داشتم)، او را گردن می زدم.

آن حضرت در حدیثی دیگر فرمود:(گناه)یک درهم ربا نزد خداونداز(گناه)هفتاد بار زنا با محارم در مسجدالحرام بزرگتر است.

2- احتکار

اسلام برای استوار کردن مصالح مردم و برقرار ساختن توازن اجتماعی اقتصادی و تضمین حقوق مستمندان و درهم کوبیدن انواع سودجویی های فردی و گروهی پیش بینی های لازم راکرده، احتکار و رباو امثال آن را ممنوع ساخته است. پیامبراکرم(ص)فرمود: تاجر وکسی که برای رونق بازار کالاهای مورد نیاز را وارد می کند،کامیاب است; ولی احتکار کننده مورد لعن و نفرین است.

در روایتی دیگر فرمود: اگر بنده ای به عنوان دزد در پیشگاه خدا حاضر شود، بهتر است از این که طعامی را چهل روز احتکارکرده باشد.

آن حضرت همچنین فرمود: خوراکیها را جز گناهکار احتکارنمی کند.

امیرمومنان در نامه ای به مالک اشتر چنین نوشت: ای مالک! ازاحتکار جلوگیری کن; زیرا رسول خدا(ص)آن را منع فرمود. خرید وفروش باید طبق موازین عدالت رواج یابد، که به خریدار و فروشنده ستم نشود. بنابراین، اگر پس از نهی تو کسی مرتکب عمل زشت احتکار شد، از عفوش بپرهیز و به سختی مجازاتش کن تا مورد عبرت دیگران گردد.

درباره حکم و شرایط احتکار و کالاهایی که احتکار آنها ممنوع است، باید به رساله های عملیه و کتب فقهی علمای بزرگ اسلام مراجعه شود.

در موقع کمبود ارزاق عمومی

کمبود ارزاق عمومی، یکی از مشکلاتی است که گاه دامنگیر جوامع می شود. اگر به دستور عدل گستر اسلام عمل شود، مشکل به خوبی پشت سر گذاشته می شود و به کسی آسیب نمی رسد.

معتب، خادم و وکیل مورد اطمینان امام صادق(ع)، می گوید: درحالی که نرخ گندم و نان در مدینه هر روز بالا می رفت و نگرانی ووحشت بر مردم چیره شده بود، امام صادق(ع)از مخارج خانه خودپرسید: عرض کردم: به اندازه چندین ماه غذا داریم.

حضرت فرمود: آن را به بازار ببر و در معرض فروش بگذار.

گفتم: گندم در مدینه نایاب است; اگر بفروشیم، دیگر خریدن آن ممکن نیست.

حضرت فرمود: همین که گفتم، همه را بفروش.

امر امام(ع)را امتثال کردم. نتیجه را به امام گزارش دادم.

امام فرمود: از این پس، نان خانه را روز به روز خریداری کن تادر تهیه نان با دیگران تفاوتی نداشته باشیم.... از این به بعد، باید نان ما نیمی از گندم و نیمی از جو باشد تا در پیشگاه الهی اندازه گیری در زندگی را رعایت کرده باشم.

آیا ما نیز هنگام کمبود ارزاق چنین می کنیم؟! یا این که هرگاه احتمال کمبود کالایی را دهیم با ذخیره سازی آن مشکل را چندین برابر می سازیم؟!

3- غش در معامله

غش یعنی مخلوط کردن جنس خوب و با جنس نامرغوب و مجموع را به نام جنس خوب به قیمت آن فروختن; برای مثال مخلوط کردن شیر و آب و فروختن آن به قیمت شیرخالص.

رسول خدا(ص)فرمود: از مانیست آن که به دیگران غش و خیانت کند.

آن حضرت همچنین فرمود: هرکس در خرید و فروش با مسلمانی غش کند، از ما نیست. و در روز قیامت با یهود محشور خواهد شد; زیرایهودیان بیش از همه با مسلمانان نیرنگ می ورزند.

امام باقر(ع)فرمود: پیامبرخدا(ص)در بازار مدینه گندم فروشی ای را دید و به او فرمود: غذای خوبی می بینم.

آنگاه بهای آن را پرسید: در این هنگام، از طرف خداوند متعال چنان پیام رسید که دست در جنس فروبر. حضرت چنین کرد و گندمهای نامرغوب آشکار شد. پس به فروشنده فرمود: کارتو خیانت و فریب مسلمانان است.

اگر مکان یا زمان باعث دگرگونی جنس شود و هویت آن را از چشم مشتری پنهان سازد، نباید در آن مکان و زمان معامله کرد تامشتری دچار «غش » نشود. هشام ابن حکم می گوید: امام کاظم(ع)مرادید که در سایه لباس می فروشم. فرمود: هشام! معامله کردن درسایه غش است و غش حلال نیست.

همزمان نبودن با شعائر مذهبی

وقت کار نباید با زمان شعائر دینی مانند نماز جمعه، نمازهای واجب روزانه و عزاداری تاسوعا و عاشورا همزمان باشد; زیرا کاردر این زمانها بی توجهی به شعائرالهی شمرده می شود. خداوندمی فرماید:

(ومن یعظم شعائرالله فانها من تقوی القلوب.)

کسی که شعائر الهی را بزرگ بشمارد پس(بزرگداشت)این شعائر ازتقوای قلب ها است.

حسین بن یسار، یار امام هفتم(ع)، از آن حضرت در باره آیه(رجال لا تلهیهم تجاره و لا بیع عن ذکرالله)پرسید: حضرت فرمود: آنان کسبه ای هستند که تجارتشان باعث غفلت آنها از یادخدا نمی شود. چون وقت نماز فرا رسد، کار را رها کرده، سراغ نمازمی روند.

تجارت سعد و نماز اول وقت

امام محمدباقر(ع)فرمود: سعد، از پیروان حضرت رسول(ص)، بسیارمستمند بود و از اصحاب «صفه » شمرده می شد. او پشت سرپیامبر(ص)نماز می گزارد و حضرت از تنگدستی اش متاثر بود. روزی به او چنان وعده داد که اگر مالی به دست آورد، بی نیازش می سازد.

مدتی گذشت، چیزی به دست حضرت نیامد و افسردگی پیامبر(ص)بیشترشد. در این هنگام، جبرئیل فرود آمد، دو درهم به وی داد و عرض کرد: خداوند می فرماید: ما از اندوه تو درباره سعد آگاهیم. اگرمی خواهی از این حالت بیرون آید، این دو درهم را به او بده وبگو خرید و فروش کند.

چون حضرت برای نماز ظهر از منزل خارج شد، سعد را مشاهده کردکه به انتظار وی بر در یکی از حجره ها ایستاده است. به اوفرمود: آیا می توانی تجارت کنی؟

عرض کرد: سوگند به خدا، سرمایه ندارم.

حضرت درهمها را به او داد و فرمود: با همین خرید و فروش کن.

سعد پول را گرفت و برای گزاردن نماز در خدمت حضرت به مسجدرفت. وقتی نماز ظهر و عصر گزارد، حضرت به او فرمود: حرکت کن برای طلب روزی.

سعد بیرون رفت و معامله را شروع کرد. بتدریج وضع مالی اش رونق یافت، به طوری که در جنب مسجد مغازه ای باز کرد و اموال و اجناس خود را در آنجا در معرض فروش قرار داد. رفته رفته کارش بسیارشد تا آنجا که وقتی بلال اذان می گفت و حضرت برای نماز بیرون می آمد، سعد را می دید که هنوز خود را برای نماز آماده نکرده است.

یک روز پیامبر(ص)فرمود: ای سعد! دنیا تو را مشغول کرده، ازنماز اول وقت باز داشته است.

عرض کرد: چه کنم؟ اموال را بگذارم تا ضایع شود؟ به کسی جنسی فروخته ام، می خواهم بهای آن را بگیرم و از دیگری جنسی خریده ام،باید تحویل بگیرم و بهایش را بپردازم.

پیامبر خدا(ص)از مشاهده کثرت اشتغال سعد و فزونی مال وبازماندنش از عبادت و بندگی خدا بیش از زمان تنگدستی اش افسرده گشت.

روزی جبرئیل نازل شد و عرض کرد: خداوند می فرماید: من ازناراحتی تو برسعد آگاهم، اینک کدام حال را برایش می پسندی، وضع قبلی یا اشتغال کنونی اش؟

حضرت فرمود: تنگدستی سابقش را برایش بهتر می دانم; زیرا دنیای او آخرتش را بر باد می دهد.

جبرئیل گفت: آری، علاقه به دنیا و ثروت انسان را از یاد آخرت غافل می کند .اگر وضع گذشته اش را می خواهی، آن دو درهمی که به او داده بودی پس بگیر.

حضرت از منزل خارج شده، به سعد فرمود: نمی خواهی آن دو درهمی که به تو دادم، پس دهی؟

عرض کرد: اگر دویست درهم بخواهی، می دهم.

حضرت فرمود: همان دو درهم کافی است.

چیزی نگذشت که وضع سعد به حالت اول برگشت.

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید